«زنی که در روبروی تو سیــــگار می کشد»
در فکر گفتگوی تو سیــــگار می کشد
وقتی که می روی و دلش تنگ می شود
بی شک به جستجوی تو سیــــگار می کشد
این بار بی تو فاصله ها را نمی دود
در سوگ آرزوی تو سیــــگار می کشد
زخمی تر از همیشه نگاهش به دست توست
در وصف داروی تو سیــــگار می کشد
وقتی نفس زنان به کنار تو می رسد
با عطر رنگ و بوی تو سیــــگار می کشد
هرگز سخن نگفت و سکوتش ترانه شد
اهنگساز روی تو سیــــگار می کشد
اهسته عکس تورا در بغل گرفت و بعد
با بوسه بر گلوی تو سیــــگار می کشد
لب را نمی گشاید و رسوا نمی کند
«در حفظ ابروی تو سیــــگار می کشد»
+ منو داری میبینی که از این زمونه سیرم
از همه جــــــــا بریدم و یه جوون پیرم
|
امتیاز مطلب : 82
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20